آینه چشمانت مرا مسخ خودش ساخت

 

من در آنها چیزی را دیدم که وصف ناشدنی بود

 

من خودی را دید چون تو و توی را دیدم چون من

 

من که بودم گه مسخ در آینه چشمانت به نظاره نشستم

 

و در آنها خدایی را دیدم که مرا مهربانانه دوست میداشت

 

من خدایی را دیدم که سرای زیبایهایی بی پایان بود

 

من در آنجا ندای را شنیدم که نا گفتنیست

 

من در آنجا بودم و خودی را دیدم

 

آری آن من بودم

 

منی که بی نهایتها را به نظاره نشسته بودم

 

بی نهایت عظمت

 

بی نهایت شکو

 

بی نهایت بزرگی

 

بی نهایت شجاعت 

 

بی نهایت زیبایی

 

آری من در آنجا خدا را دیدم

 

معنی:

منظور آینه چشمانت دریایی بی کران خداوند

منظور از خود این است که خدایی به آن عظمت چیزی را ساخته که هیچ بشری حتی به نزدیکش هم نمیرسه

منظور کلی این است که خدا آنقدر بزرگ و رحیم عالم دانا سخاوتمد و بخشنده و مهربان است که نمادی کوچک از بزرگی خود بر روی زمین ساخته(انسانها همه فقیر،غنی،زیبا،زشت،پیر،جوان،زن،مرد)

 

پایان

نویسنده:farsha death


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها